:: دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 ) ::
جلد 10 شماره 1 صفحات 187-178 برگشت به فهرست نسخه ها
مقایسه تاثیر درمان مبتنی بر ذهنی‌سازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس بر بهزیستی روان‌شناختی و کیفیت زندگی حرفه‌ای پرستاران بخش‌ مراقبت ویژه
سهیلا سلمانیان1 ، شیدا جبل عاملی* 2، مریم مقیمیان3 ، فریبا ارجمندی4
1- گروه روان‌شناسی، واحد نجف‌آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف‌آباد، ایران
2- گروه روان‌شناسی دانشگاه آزاد اسلامی، گروه روان‌شناسی، واحد نجف‌آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف‌آباد، ایران ، Jabalameli.sh@gmail.com
3- گروه پرستاری، مرکز تحقیقات توسعه علوم پرستاری و مامایی، دانشگاه آزاد اسلامی، مرکز تحقیقات توسعه علوم پرستاری و مامایی، واحد نجف‌آباد، دانشگاه ازاد اسلامی، نجف اباد، ایران
4- گروه بهداشت و پزشکی اجتماعی، مرکز توسعه پژوهش‌های بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی، مرکز توسعه پژوهش‌های بالینی، واحد نجف‌آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف‌آباد، ایران
چکیده:   (3167 مشاهده)
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر درمان مبتنی بر ذهنی ­سازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس بر بهزیستی روان­شناختی و کیفیت زندگی حرفه­ای در پرستاران بخش­های مراقبت ویژه بیمارستان­های تهران انجام شد.
زمینه. افزایش بهزیستی پرستاران و کیفیت زندگی حرفه­ای آنها موجب بهبود رابطه پرستار-بیمار می­شود و عملکرد بیمارستان­ها را از نظر سازمانی ارتقاء می­دهد. ارائه مداخلات درمانی روان­شناختی به این دسته از کادر تیم مراقبتی درمانی ضروری به نظر می­رسد.
روش کار. این پژوهش از نوع تجربی (پیش ­آزمون-پس ­آزمون با گروه کنترل) بود و جامعه آماری، پرستاران بخش­های مراقبت ویژه بیمارستان­های شهر تهران در سال 1400 بودند. تعداد 45 پرستار به روش نمونه­ گیری در دسترس انتخاب شدند و از طریق تخصیص تصادفی در سه گروه درمان مبتنی بر ذهنی ­سازی (15 نفر)، درمان مبتنی بر تنظیم هیجان (15 نفر)، و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. هر سه گروه در مرحله پیش ­آزمون و پس ­آزمون، پرسشنامه 18 گویه ­ای بهزیستی روان­شناختی ریف و کیز (فرم کوتاه)، و پرسشنامه 32 گویه­ای کیفیت زندگی کاری والتون را تکمیل کردند. سپس گروه درمان مبتنی بر ذهنی­سازی، مداخله را در 8 جلسه 90 دقیقه­ ای به صورت یک جلسه در هفته؛ و گروه درمان  مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس، مداخله را در 8 جلسه 90 دقیقه­ای هفته­ای یک جلسه بر اساس پروتکل دریافت کردند. برای گروه کنترل مداخله ­ای انجام نشد. داده ­ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم ­افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته­ ها. قبل از مداخله، بیشترین نمره کیفیت زندگی حرفه­ای در گروه کنترل مشاهده شد. در پایان مداخله، نمرات کیفیت زندگی حرفه­ای در هر سه گروه افزایش یافت، و تفاوت معنادار آماری بین گروه­ها مشاهده نشد. در زمینه بهزیستی روان­شناختی، بیشترین نمرات قبل از مداخله در گروه مداخله مبتنی بر ذهنی سازی وجود داشت (میانگین 85/86 با انحراف معیار 6/56). پس از مداخله، میانگین نمره بهزیستی روان­شناختی در گروه­هایی که مداخله دریافت کردند بیشتر از گروه کنترل بود، اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود.
نتیجه­ گیری: بر اساس یافته ­های این مطالعه به نظر می­رسد جلسات آموزشی درمان مبتنی بر ذهنی­سازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس تفاوت معناداری در بهزیستی روان­شناختی و کیفیت زندگی حرفه­ای پرستاران بخش مراقبت ویژه ایجاد نمی­کنند و برای بررسی تاثیر این مداخلات نیاز به پژوهش­های بیشتری است.
 
واژه‌های کلیدی: درمان مبتنی بر ذهنی‌سازی، درمان مبتنی بر تنظیم هیجان، بهزیستی روان‌شناختی، کیفیت زندگی حرفه‌ای، پرستار، بخش مراقبت ویژه
متن کامل [PDF 1028 kb]   (6116 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: قلبی عروقی
دریافت: 1400/12/25 | پذیرش: 1401/3/17 | انتشار: 1401/7/4 | انتشار الکترونیک: 1401/7/4


XML   English Abstract   Print



بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 ) برگشت به فهرست نسخه ها